«من لطفیان 37 ساله فرزند حسین هستم»هر صبح در حالیکه کوله پشتی پر از تیترهای ریز و درشت از خبرهای خوب و بد و ستون نیازمندی روزنامه های امروزش را به دوش می کشد، قاصدک های امید را رهسپار آسمان آرزوهایش می کند، - ایسنا/همدان هر صبح در حالیکه کوله پشتی پر از تیترهای ریز و درشت از خبرهای خوب و بد و ستون نیازمندی روزنامه های امروزش را به دوش می کشد، قاصدک های امید را رهسپار آسمان آرزوهایش می کند، برای او فرقی ندارد آغاز هفته باشد یا پایانش، آنگاه که صبح دمیده شود با نخستین طلوع آفتاب خواستن و توانستن در او جوانه می زند. هر روز با چشمانی پرامید و لبانی پرلبخند هوای تازه صبح را با تک تک سلول های وجودش نفس می کشد و با نگاهی پرمهر به آسمان پروسعت خدا با گام هایی استوار همراه با خورشید برای لقمه نانی حلال با پای پیاده شهر را گز می کند، صدای گام های استوارش را دیگر خیابان های شهر از بَرند، از دور که می رسد با نگاه نافذش تو را سلام می دهد، سبقت طنین سلامش چنان سلیس و رساست که می توانی حس امید و شوق به زندگی را در او به روشنی و زلالی تمام احساس کنی، گویی خون گرمی در رگ صبح می دواند و موج لطیفی از واژه پرمهر می سازد. اینجا در این شهر با وجود خوش آب و رنگی فضای مجازی صبح ها به انتظار رسیدنش لحظه شماری می کنند تا اخبار امروز را از دست او با عطر برگ برگ کاغذ روزنامه های صبح کوله اش بخ برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |